تو از همان قبیله ای که دل به دار میزنند که خنجری ز روی کین به پشت یار میزنند
پرنده های عشق را بریده سر هوا کنند به کوچه باغ خاطره شراره وار میزنند
هجوم دشنه را ببین به دشت سرخ سینه ها ورود شاه کینه ر ا به سینه جار میزنند
تو از همان قبیله ای که دل به دار میزنند که خنجری ز روی کین به پشت یار میزنند
پرنده های عشق را بریده سر هوا کنند به کوچه باغ خاطره شراره وار میزنند
هجوم دشنه را ببین به دشت سرخ سینه ها ورود شاه کینه ر ا به سینه جار میزنند